گزارشی درباره محیط زیست در قرن ٢١ مژگان جمشیدی پیش به سوی جهانی گرمتر و ایرانی داغ و سوزان! حقیقت تلخی كه با گذشت كمتر از یك دهه از هشدارهای جدی در سطح ملی، هماكنون در كشورمان به منصه ظهور رسیده است. شاید تا دو، سه دهه قبل كمتر كسی در ایران تصور میكرد روزی برسد كه بحرانهای زیست محیطی و پیامدهای حاصل از آن، موجب ناآرامیهای اجتماعی و گسترش تنشهای سیاسی و امنیتی در برخی مناطق كشور شود، اما چند سالی است كه با شدت گرفتن بحران بیآبی، افزایش دمای هوا و وقوع پدیده گرد و غبار در سراسر ایران، همه آنچه متخصصان اقلیمی و محیطزیست هشدار میدادند و نسبت به وقوع آن ابراز نگرانی میكردند گاه زودتر از موعد به منصه ظهور رسیده است. بسیاری از تهدیدهایی كه از دهه 80 میتوانست در سایه برنامهریزی ملی به فرصت تبدیل شود، اما در نتیجه ناباوری و انكار حقیقت اقلیمی در كشورمان و گاه اتخاذ الگوهای غلط توسعهای و سوءمدیریت در بخش منابع آب و خاك، در سایه گرمایش جهانی عملا سوخت و از بین رفت. از اینرو، بسیاری از پهنههای تالابی كشورمان اكنون به بیابان تبدیل شده است، گرد و غبار دیگر نه فقط خوزستان و ایلام و كرمانشاه و كردستان كه حتی تهران و نواحی البرز را هم در نوردیده، میلیونها هكتار از مراتع ملی كشور كه به اشتباه به اراضی كشاورزی تبدیل شده بودند حالا به دلیل كمبود آب به كانونهای اصلی گرد و غبار و بیابان تبدیل شده و فرونشست زمین نه فقط در خراسان و فارس و همدان كه حتی قلب پایتخت را هم در نوردیده و معیشت بسیاری از ایرانیان كه طی سالهای گذشته بهطور مستقیم و غیرمستقیم به دامداری و كشاورزی گره خورده بود حالا با كمبود آب، یا از دست رفته یا در معرض نابودی است. اینقدر كه اعتراضات ناشی از بیآبی دیگر فقط محدود به خوزستان و چهارمحال و بختیاری نیست، اصفهانیها و كرمانیها و خراسانیها و حتی گلستان و مازندران و گیلانیها و آذریها هم به كمبود آب و گرد و غبار معترض هستند. آیا شرایط فعلی قابل پیشبینی بود؟ نه فقط شرایط امروز كه وضعیت دهههای آینده هر منطقهای از جهان چه با تحلیلهای اقلیمی و چه با بررسی سیاستها و ارزیابی عملكرد كشورها همیشه از گذشته تاكنون با دانش متخصصان قابل پیشبینی بوده است و در كشور ایران نیز همچون دیگر كشورهای جهان، متخصصان محیطزیست و استراتژیستها مرتبا از گذشته تاكنون نسبت به وقوع روندهای فرسایشی هشدار دادهاند. ایران 2040، ایران 2050 و ایران 2100 از نظر اقلیم، چگونه ایرانی است؟ این پرسشی است كه از سالهای گذشته تاكنون بارها مطرح شده و متخصصان به آن پاسخ دادهاند، اما همچنان كمتر مورد توجه سیاستمداران و برنامهریزان در سطح ملی قرار گرفته است. «ایران 2040، ایرانی با بحران فزاینده آب!» این توصیف 7 سال پیش، شبكه 24 فرانسه به نقل از متخصصان اقلیمی جهان بود. اما پیشبینی ادوین آلدریان، معاون نخستین گروه كاری «هیات بینالدولی تغییر اقلیم سازمان ملل متحد» (IPCC) كه 6 سال پیش در ایران سخنرانی میكرد نیز از این بهتر نیست. او نیز خاطرنشان كرد: «ایران تا كمتر از دو دهه دیگر با چندین چالش بزرگ مرتبط با تغییر اقلیم مواجه میشود، چالشهایی در ابعاد خشكسالی، موج شدید گرما، كمبود آب و پیامدهای آن برای تولید غذا». دانشمندان IPCC نیز بیش از 12 سال قبل پیشبینی كرده بودند: «خاورمیانه و شمال آفریقا هماكنون در حال تبدیل شدن به منطقهای خشكتر و گرمتر از آنچه تاكنون بوده، قرار دارد. افزایش دما و كمبود بارندگی و خشكسالیهای متوالی در این منطقه شدت گرفته و تخمین زده میشود تا سال 2050 میلادی 80 تا صد میلیون نفر در معرض تنش شدید آبی قرار خواهند گرفت و منابع آب زیرزمینی با كاهش چشمگیری مواجه خواهد شد. علاوه بر این میزان تولید محصولات كشاورزی به دلیل كمبود منابع آب با كاهش چشمگیری مواجه خواهد شد، چراكه مطالعات نشان میدهد تغییر اقلیم تا سال 2050 اثرات منفی زیادی روی عملكرد محصول زمینهای زراعی در خاورمیانه و شمال آفریقا برجای خواهد گذاشت.» اما نگرانكنندهترین هشدار بیش از یك دهه قبل توسط موسسه علوم جوی دانشگاه زوریخ داده شد. موسسه علوم جوی و تغییر اقلیم دانشگاه زوریخ اعلام كرد: افزایش دمای هوا تا سال 2100 زندگی در حاشیه خلیجفارس را غیرقابل تحمل خواهدكرد و اگر روند تغییرات آب و هوایی همچنان ادامه داشته باشد در عرض تنها یك قرن، تركیب دما و رطوبت بالا در منطقه خلیجفارس شرایطی ایجاد میكند كه زندگی در این منطقه عملا غیرقابل تحمل میشود و حتی سفر حج برای مسلمانان تا سال 2050 به سفری مرگبار تبدیل میشود. ایران، عربستان، لیبی، كویت و یمن ازجمله كشورهایی بودند كه در این گزارش به آنها اشاره شده و حتی عنوان شده در جنوب ایران، شهرهای بندرعباس و بندر ماهشهر شاهد وقوع گرمای طاقتفرسا در دهههای آتی خواهند بود و زندگی در آنجا بسیار سخت خواهد شد. تصویری كه بانك جهانی نیز از آینده منطقه خاورمیانه باتوجه به وقوع تغییر اقلیم به تصویر كشیده است، بهتر از این نیست. متخصصان بانك جهانی نیز یك دهه قبل هشدار داده بودند تغییر اقلیم، خاورمیانه و شمال آفریقا را هم بینصیب نخواهد گذاشت و علاوه بر اینكه بخش اعظمی از این منطقه با خشكسالی و كمبود آب مواجه خواهد شد بخشهای دیگری نیز در نتیجه بالا آمدن سطح دریاها دچار آبگرفتگی میشوند. در همین حال رشد بالای جمعیت، تشدید خشكسالی و كاهش منابع آبی و افزایش دمای هوا بحران آب در منطقه را بیش از پیش دامن میزند و احتمال وقوع جنگ در منطقه بین كشورها بر سر منابع آب بیشتر میشود. اینكه «ایران خشكتر و بیابانیتر میشود» و «ایران 2040، ایرانی با بحران فزاینده آب» است، هشدارهایی است كه بارها از سوی كارشناسان داخلی و بینالمللی و حتی برخی مسوولان داده شده، اما چهار سال قبل در شرایطی كه رییسجمهور وقت در یك سخنرانی مشكل آب را یك مشكل جدی در سطح ملی عنوان كرده بود ناگهان بعد از چند ماه، نظر خود را تغییر داد و اعلام كرد ایران اصلا مشكلی به نام مشكل آب ندارد! انكارها فقط به كمبود آب ختم نشد و در نتیجه سیاست اشتباه دولت روحانی تحت برخی فشارهای سیاسی وارده، دولت ایران از پیوستن به توافقنامه اقلیمی پاریس نیز سر باز زد. تصمیمی كه در كنار تداوم تحریمها در سالهای اخیر، عملا ایران را از سرمایهگذاری كشورهای پیشرفته برای توسعه انرژیهای تجدیدپذیر و كاهش انتشار گازهای گلخانهای محروم كرد. چشمانداز اقلیم ایران در قرن بیست و یكم «چشمانداز تغییر اقلیم ایران در قرن بیست و یكم» عنوان گزارش علمی است كه توسط سازمان هواشناسی كشور و پژوهشكده اقلیمشناسی مشهد در فاصله بین دولت یازدهم و دوازدهم تهیه شده و تاكید میكند چنانچه كشورهای جهان تعهداتشان را در قبال توافقنامه پاریس عملی نكنند، میانگین دمای هوای ایران تا پایان قرن بیست و یكم، حدود ۵،۲ درجه سانتیگراد و در صورت پایبندی به آن ۱،۳ درجه سلسیوس نسبت به دوره ۱۹۸۶ - ۲۰۰۵ افزایش مییابد. در همین حال كشورهایی همچون افغانستان، عراق، فلسطین، سوریه و اردن با 30درصد كاهش بارش و ایران نیز با 20درصد كاهش بارش مواجه میشود كه بیشترین كاهش بارش و افزایش دما در منطقه زاگرس و شمال غرب ایران رخ خواهد داد كه این امر منجر به خشك شدن زاگرس و موج فزایندهای از مهاجرتها از منطقه غرب ایران میشود. این گزارش كه براساس سناریوهای پیشبینی شده سازمان ملل از تغییر اقلیم جهان 6 سال پیش، تهیه شده بود، اگرچه چشمانداز تاریكی را از آینده پیش روی ایران در دهههای آتی به تصویر میكشد، اما در عین حال پیشنهادهایی هم ارایه میداد كه اگر جدی تلقی میشد، میتوانستیم امیدوار باشیم، تا حدودی ایران از پیامدهای بحران آب و اقلیم نجات یابد. مهمترین راهكاری كه این گزارش علمی تاكید كرده بود، سازگاری با تغییر اقلیم و اتخاذ سیاستهای توسعهای مبتنی بر اقلیم ایران بود كه متاسفانه با اقبال كمی در ایران و در بین تصمیمگیران و حتی رسانهها مواجه شد. اما در فاصله كمتر از سه سال بعد از انتشار این گزارش، زبانههای بحران آب و هوا بیشتر مناطق كشور را فرا گرفت. از وقوع سیلهای متعدد گرفته تا افزایش شدید دمای هوا، از رده خارج شدن نیروگاههای آبی در نتیجه خشكسالی و بارشهای رگباری سیلآفرین و بحران غذایی كه اكنون كشور با آن مواجه شده است. گرچه همچنان مسوولان معتقدند جنگ روسیه و اوكراین منجر به كمبود گندم و دانههای روغنی در جهان و ایران نیز متاثر از این پدیده شده، اما نباید فراموش كنیم كه خیلی پیشتر از وقوع جنگ بین این دو كشور، ما در ایران با كمبود دانههای روغنی و افزایش قیمت لبنیات و برنج و گوشت و نهادههای دامی مواجه شده بودیم. اتخاذ سیاستهای «سازگاری با تغییر اقلیم»، «تغییر برنامه توسعه كشور متناسب با تغییر اقلیم» و «تبدیل تهدید به فرصت با توسعه فناوری انرژی خورشیدی» از مهمترین راهكارهایی است كه پژوهشگران اقلیمی كشورمان برای برونرفت از بحران آب و هوا پیشنهاد دادهاند و تنها در این صورت است كه میتوان اثرات پیامدهای افزایش دمای كشور و كم آبی را كاهش داد. تاثیر اقلیم بر اقتصاد ایران مطابق برخی سناریوهای IPCC، تقاضای جهانی نفت تا سال 2030 به یكچهارم میرسد، چراكه بسیاری از كشورهایی كه به توافقنامه پاریس پایبند شدهاند حركت به سمت اقتصاد كم كربن و كربن صفر را آغاز كردهاند و چین نیز از سال 2018 برنامه بزرگی را برای توسعه نیروگاههای خورشیدی آغاز كرده و در حال حاضر بزرگترین تولیدكننده پانلهای خورشیدی جهان است. برخی كارشناسان نیز پیشبینی كردهاند توسعه انرژیهای تجدیدپذیر در چین، نیاز این كشور به نفت را كاهش میدهد و بخش قابلتوجهی از نفت ایران كه هماكنون به چین صادر میشود تا سال 2030 عملا دیگر محلی برای صادرات نخواهد داشت و كشور از بخشی از درآمد ارزی حاصل از صادرات نفت به چین محروم خواهد شد. در حالی كه اتخاذ سیاستهای مبتنی بر كاهش انتشار كربن در این مدت در كشور ما میتوانست مسیر حركت به سمت اقتصاد بدون نفت را هموار كرده و ایران را به قطب تولید انرژیهای خورشیدی و صادركننده برق خورشیدی تبدیل كند. متخصصان «هیات بینالدولی تغییر اقلیم سازمان ملل متحد» (IPCC) نیز اتخاذ استراتژیهای مناسب برای سازگاری با تغییر اقلیم و كاهش خطرات آن و تولید فرصت برای ایجاد یك آینده پایدار را تنها راهكار ایران جهت كاهش پیامدهای تغییر اقلیم معرفی كرده بودند. چیزی كه امروز در ایران دیده نمیشود اما چند سالی است كه در كشورهای همسایه از جمله تركیه و عربستان و امارات متحده عربی و كویت تا حد چشمگیری با توسعه نیروگاههای خورشیدی و بادی و جایگزین كردن درآمد نفتی با درآمد حاصل از رونق گردشگری در حال محقق شدن است. خشكسالی و كمآبی اگرچه از هماكنون دامن بسیاری از مناطق جنوبی، جنوب شرق و غرب و حتی استانهای شمالی كشورمان را فرا گرفته، اما كارشناسانی چون كاوه مدنی معتقدند آنچه امروز در حوزه آب كشور اتفاق افتاده بیش از آنكه پیامد تغییر اقلیم باشد نتیجه سوءمدیریت است. او معتقد است: «مشكلات آب، اكوسیستم و محیطزیست در ایران محصول سوءمدیریت طی چند دهه گذشته است و این ما هستیم كه این وضعیت را به وجود آوردهایم.» در اینكه تغییر اقلیم در جهان و ایران رخ داده، امروز دیگر جای هیچ شك و تردیدی نیست، اما بسیاری از بحرانهایی كه امروزه در حوزه محیطزیست در كشور با آن دست و پنجه نرم میكنیم، نمونههای عینی و پیامدهای توسعه ناپایدار است. چیزی كه مسوولان اسبق سازمان هواشناسی ایران نیز همچون داوود پرهیزگار بارها اعلام كرده بودند: درست است بخشی از این بحرانها مربوط به تغییر اقلیم و خشكسالی است، اما بخش دیگر این وقایع در نتیجه توسعه بیش از حد توان آن منطقه بوده است. یعنی در منطقهای كه میزان بارندگی 100 میلیمتر در سال است ما صنعتی را مستقر كردیم كه نیاز آبی آن در حدود 150 میلیمتر در سال یا حتی بیشتر داشته و بعد مجبور شدیم این كمبود را با بهرهبرداری بیرویه از آبهای زیرزمینی جبران كنیم و سفرههای آب زیرزمینی هم كه به شدت افت كرد سراغ آب لایههای عمیقتر زمین رفتیم. نمونه این سیاستهای توسعهای غلط را نه فقط در گذشته كه هماكنون در كشور نیز شاهد هستیم، توسعه صنایع آببر همچون فولاد و ذوبآهن در اصفهان و استقرار پتروشیمی در استانهای شمالی و در حریم تالابهای بینالمللی ایران و در مجاورت آخرین بازمانده جنگلهای هیركانی تنها نمونه مشت از خروار است كه نشان میدهد هنوز هم تغییری در سیاستهای توسعهای كشورمان ایجاد نشده كه گاه حتی عقبگردی به وسعت چندین دهه هم داشتهایم! 2 درجه افزایش دما در ایران در نیم قرن براساس پژوهشهای سازمان هواشناسی كشور، متوسط دما در ایران در نیم قرن اخیر حدود دو درجه در كشور افزایش یافته و این نتیجه تغییر اقلیم است. بنابراین ضروری است برنامههای توسعهای كشور بر بنیاد این حقیقت، مورد بازنگری قرار گیرد، چون اگر برنامههای توسعهای كشور در راستای تغییر اقلیم پیش نرود، همچنان شاهد تداوم خشكسالی و كمبود آب و فرونشست زمین و تهدید امنیت غذایی كشور خواهیم بود. گرچه روند تغییر اقلیم، روندی كند است اما شواهد علمی حاكی از این است كه تغییر اقلیم رخ داده و در ایران نیز شاهد تاثیر آن در بخشهای مختلف هستیم.برای مثال بنیاد آمارهای هواشناسی كه در سایت این سازمان نیز قابل دسترس است، در 15 سال اخیر عمدتا بارشها در كشور زیر حد نرمال بوده كه همین امر میتواند نشانه تغییر اقلیم باشد. اما اوضاع بحرانی دریاچه ارومیه با وجود هزینهكرد بیش از 15 هزار میلیارد تومان برای احیای این دریاچه، خشكیدگی تالاب بینالمللی هامون، گاوخونی، میانكاله و خلیج گرگان، شادگان و هورالعظیم و از جریان افتادن زایندهرود و كارون را هم اگر به این مجموعه اضافه كنیم بهطور قطع به همان نتیجهای میرسیم كه كارشناسان اقلیمشناسی كشورمان چند سالی است برای برونرفت از بحران پیشنهاد دادهاند. عدم سازگاری با تغییر اقلیم و تداوم سیاستهای توسعهای غلط و ناسازگار با اقلیم كشورمان و تداوم بهرهكشی از سرزمین موجب تشدید این وقایع در ایران شده است . اگر این روند متوقف نشود بدون شك در سالهای آتی با پیامدهایی مخربتر از اینها مواجه خواهیم شد. ایران در محاصره گرما و كم بارشی حالا اما زنگ خطری كه سازمان هواشناسی كشور و IPCC در مورد پیامدهای تغییر اقلیم در ایران به صدا در آوردهاند بسیار جدیتر از آن است كه بخواهیم به راحتی آن را نادیده بگیریم، چراكه اكنون چند سالی است بیآبی در سیستان و كمآبی در خوزستان و خشكیدگی جنگلهای زاگرس در غرب ایران به یكی از مهمترین چالشهای كشور تبدیل شده است. تحقیقات هواشناسی نشان میدهد تنها در فاصله (1395-1347) میانگین دمای كشور با شیب 0.4درجه سانتیگراد بر دهه افزایش یافته است. حتی در برخی ایستگاههای كشور نرخ افزایشی دمای كمینه تا 4 برابر بیش از نرخ افزایشی دمای بیشینه به ثبت رسیده و این وضعیت در كلانشهرهایی همچون تهران، اصفهان و شیراز به دلیل شكلگیری پدیده جزیره گرمایی بارزتر است. در همین حال بررسیها نشان میدهد میزان بارش در دوره مذكور با شیب 11 میلیمتر بر دهه كاهش داشته كه در شمال غرب و غرب كشور شدت بیشتری دارد. این درحالی است كه نیاز آبی با شیب 54 میلیمتر بر دهه افزایش یافته است. علاوه بر این از سال 1384 تاكنون نیز باوجود تداوم خشكسالی كشور هر ساله با كمبارشی انباشته هم مواجه شده است. با استناد به آمار 46 ساله ثبت شده از ایستگاههای سازمان هواشناسی كشور طی دوره 2005-1960 نیز تعداد ساعات آفتابی در كشور بهطور میانگین 11 ساعت بر سال افزایش یافته است. به عبارتی میتوان گفت كه در 50 سال گذشته حدود 1000 ساعت به مقدار ساعات آفتابی فقط در مناطق زاگرس افزوده شده است. همانجایی كه امروز با گسترش حریق و نابودی جنگلها مواجه است. شمال غرب كشور نیز جزو مناطقی محسوب میشود كه بیشترین نرخ افزایشی ساعات آفتابی در كشور را داشته است. پیامدهای تغییر اقلیم در ایران چیست؟ تحقیقات مركز اقلیمشناسی مشهد نشان میدهد پیامدهای گرمایش در اغلب نقاط جهان تقریبا مشابه هم است اما در ایران، گرمایش جهانی پیامدهایی همچون تشدید بیابانزایی، كاهش شدید بارش در بیش از نیمی از كشور، وقوع بارشهای سنگین و سیلآسا به ویژه در جنوب شرق ایران و افزایش هزینه حوادث غیرمترقبه، افزایش وقوع توفان، افزایش ریسك سرمایهگذاری در كشاورزی به دلیل كاهش عملكرد محصولات زراعی و باغی و كاهش امنیت غذایی، افزایش انواع بیماریهای انسان، دام و حیاتوحش و افزایش بیماریهای مناطق گرمسیری مانند مالاریا، كاهش تنوع زیستی، كاهش چشمگیر پهنههای اقلیم مرطوب و افزایش اقلیم خشك كشور، كمرونق شدن گردشگری و همچنین افزایش مهاجرت از مناطق در معرض مخاطرات اقلیمی را به دنبال خواهد داشت. ایران 2100 چگونه خواهد بود؟ چشمانداز تغییر اقلیم ایران تا پایان قرن بیست و یكم با استفاده از سناریوهای گزارش پنجم هیات بینالدولی تغییر اقلیم در سازمان هواشناسی كشور شبیهسازی شده است. اما جز سناریوی خوشبینانه در سه سناریوی دیگر، میانگین بارش از مدیترانه تا افغانستان كاهش چشمگیری را نشان میدهد بهطوری كه در صورت عدم پایبندی كشورها به توافقنامه آب و هوای پاریس، كاهش بارش در غرب ایران تا 20درصد و در سوریه، اردن، فلسطین و عراق تا 30 درصد در مقایسه با بلندمدت خواهد بود. اما افغانستان و بخشهایی از شرق ایران نیز تا 20درصد كاهش بارش را تجربه خواهند كرد. این به معنی تشدید وقوع گرد و غبار در سالهای پیشرو است كه اگر به این همه، تخریب ناشی از وقوع جنگهای متعدد و سوءمدیریت را هم بیفزاییم باید انتظار گرد و غبار بیشتری را در منطقه و ایران داشته باشیم. اما كاهش بارش و خشكسالی از دهه 2050 در مقایسه با وضعیت فعلی، تشدید میشود كه در صورت عدم پایبندی به توافقنامه پاریس، میانگین دمای كشور حدود 5.2 و در صورت پایبندی به آن 1.3 درجه سلسیوس نسبت به دوره 2005-1986 افزایش مییابد. از نظر منطقهای نیز بیشترین كاهش بارش به ترتیب در منطقه زاگرس و شمال غرب رخ خواهد داد و زاگرس علاوه بر بیشترین كاهش بارش با بیشترین افزایش دما هم مواجه خواهد شد. تنها منطقهای كه احتمال افزایش بارش در آن وجود دارد، جنوب شرق كشور است با این حال پیشبینی شده رفتار بارشها در این منطقه به صورت ناگهانی و سیلآسا خواهد بود. از اینرو سازمان هواشناسی كشور پیش از این اعلام كرده بود شرایط اقلیمی ایجاب میكند ایران ضمن حضور فعال در توافقنامه پاریس، مطالبهگری خود برای تبعاتی كه گرمایش جهانی در كشور ایجاد كرده است را از جامعه جهانی داشته باشد و این فرصتی بود كه دولت ایران با تنگنظری و انكار اقلیمی از دست داد. جنگلهای زاگرس خشك میشوند نتایج یافتههای اقلیمی در كشورمان نشان میدهند كه هر چه میزان گرمایش جهانی بیشتر باشد، بارش در منطقه زاگرس كاهش بیشتری خواهد داشت، بهطوری كه بیشترین كاهش به مقدار 1/12درصد در سناریوی RCP8.5 پیشبینی شده است. این درحالی است كه كاهش بارش در سناریوی RCP2.6 كه یك سناریوی خوشبینانه است حدود یك درصد خواهد بود. هر چند بارش تابستانه در این منطقه سهم قابل ملاحظهای از بارش كل سال را ندارد، اما این فصل با 5/14درصد بیشترین كاهش بارش را داراست. بعد از فصل تابستان نیز، دو فصل بهار و زمستان به ترتیب با 8/6 و 1/3 درصد كاهش بارندگی مواجه خواهند شد. كاهش بارندگی در منطقه زاگرس كه تامینكننده اصلی منابع آب مورد نیاز نیروگاههای برقابی كشور و سدهای متعدد است نهتنها میتواند اقتصاد این منطقه را دچار چالشهای جدی كند، بلكه میتواند موجب افزایش وقوع گردوغبار و از بین رفتن تدریجی پوشش گیاهی مرتعی و جنگلها در این منطقه شود. همچنانكه در یك دهه اخیر بیش از یك میلیون و پانصد هزار هكتار از جنگلهای زاگرس خشك شده و از بین رفتهاند. اما بدترین قسمت ماجرا اینجاست كه چنین شرایطی با شدت بیشتر در كشور همسایه غربی یعنی عراق نیز حاكم خواهد بود كه این امر باز هم میتواند به تشدید بیابانزایی و وقوع گرد و غبار در نیمه غربی ایران به ویژه در خوزستان منجر شود. اگر ناآرامیهای اجتماعی و سیاسی 5 سال اخیر ایران را هم مروری موشكافانه كنیم، درمییابیم بخش عمدهای از این اعتراضات از مناطق زاگرس آغاز شده و سپس به بخشهای مركزی ایران كشیده شده است. جایی كه سالهاست با تخریب گسترده جنگلها و سدسازیهای بزرگ و توسعه بیرویه كشاورزی مواجه است كه نه تنها كمكی به ثبات اقتصادی و اجتماعی جامعه نداشته، بلكه موجی از تحركات و ناآرامیها و تنشهای سیاسی و اجتماعی را هم به دلیل افت سطح كیفیت زندگی ساكنان دامن زده است. تغییر اقلیم جنگلهای شمال ایران را تهدید میكند اما به دلیل ارزش بالای اكولوژیكی جنگلهای شمال ایران، كارشناسان تغییرات بارش در سواحل جنوبی دریای خزر را هم به عنوان یكی از مناطق حساس اقلیمی از دیدگاه گردشگری، پوشش جنگلی و كشاورزی مورد بررسی قرار دادهاند. بررسیها نشان میدهد بارش سالانه در این منطقه در مجموع كاهش مییابد، اما در مقیاس فصلی دارای چند مشخصه بارز است. به عبارت دیگر بارش در فصل تابستان شمال ایران دارای كاهش معنیداری نسبت به دوره پایه 2005-1986 است. میانگین كاهش بارش پیشبینی شده تابستانه حدود 16درصد بوده كه بیشترین آن تحت سناریوی RCP8.5 با 3/23 درصد كاهش است. اما جز این بارش تابستانه در تمامی 4 سناریو طراحی شده كاهشی محسوس را نشان میدهد. از سوی دیگر در مجموع بارش سالانه منطقه خزری به مقدار 7.5درصد نسبت به دوره پایه كاهش خواهد یافت كه بخش مهمی از آن به كاهش بارش تابستانه مربوط میشود. همچنین نتایج نشان میدهند هر چه گرمایش جهانی بیشتر باشد كاهش بارش سالانه و تابستانه در منطقه خزری بیشتر خواهد بود. اما برخلاف سایر نواحی كشور، بارشهای تابستانه سهم مهمی در مجموع بارش سالانه منطقه خزری دارد و كاهش آن میتواند موجب خسارت به بخش كشاورزی، جنگل و گردشگری این منطقه شود. بررسی دادههای هواشناسی نیز در سه ماهه نخست بهار 1400 و دو ماهه اخیر در استان مازندران نیز حكایت از تداوم كمبارشی و خشكسالی حتی در این استان دارد. یافتههای اقلیمشناسان كشورمان نشان میدهد احتمال وقوع آتشسوزی در مناطق جنگلی افزایش مییابد همچنانكه این مناطق در سالهای آتی در معرض افزایش آفات و امراض قرار گرفته و به تدریج از وسعت آنها كاسته میشود كه به عنوان نمونه میتوان به روند نابودی جنگلهای شمشاد شمال ایران بر اثر آفات اشاره كرد. در همین حال افزایش دما نیز موجب مهاجرت گونههای جانوری و گیاهی كه توان سازگاری با تغییر اقلیم را ندارند از زیستگاه دایمی خود به عرضهای جغرافیای بالاتر یا بهطور كلی انقراض برخی گونههای گیاهی و جانوری میشود. تنها نگاهی به وضعیت درختان بلوط در زاگرس، درختان راش در جنگلهای شمال خود مهر تاییدی میزند بر روند رو به گسترش تغییر اقلیم در ایران. تغییر اقلیم در ایران تهدید است یا فرصت؟ با وجود همه پیامدهای زیانبار تغییر اقلیم كه كشور را از هم اكنون با بحران جدی مواجه كرده و میتواند تا چند دهه دیگر با چالشهای جدیتری مواجه كند اما كارشناسانی كه گزارش «آشكارسازی، ارزیابی اثرات و چشمانداز تغییر اقلیم در ایران طی قرن بیست و یكم» را تهیه و منتشر كردهاند، معتقدند با مدیریت درست -نه آنچه امروز در بخش مدیریت منابع آب و خاك و سرزمین در كشور حاكم است- نه تنها میتوان پیامدهای زیانبار اقلیم بر سرزمین را كاهش داد كه از برخی فرصتهای تغییر اقلیم نیز میتوان در جهت رشد اقتصادی استفاده كرد. جایگزین كردن انرژی باد، امواج دریا و به ویژه انرژی خورشیدی با انرژی حاصل از نیروگاههای آبی و سوخت فسیلی كه پیامد آن كاهش تولید گازهای گلخانهای است، تنها یكی از این فرصتهاست. از اینرو تبدیل ایران به قطب تولید انرژی خورشیدی در مناطق مركزی و جنوبی كشور چندان دور از ذهن نیست. همچنانكه كشورهای اروپایی با راهاندازی بزرگترین نیروگاه خورشیدی جهان در شمال آفریقا در كشور مراكش، برق موردنیازشان را از طریق بستر دریای مدیترانه به اروپا منتقل میكنند. عربستان و امارات نیز در سالهای اخیر در حال سرمایهگذاریهای كلان برای راهاندازی نیروگاههای خورشیدی هستند و با اینكه توسعه انرژیهای خورشیدی در كشورهای خاورمیانه به سرعت در حال رشد است، اما در ایران هنوز سهم انرژی خورشیدی كمتر از 0.3درصد از كل انرژی تولید شده در كشور است. حركت به سمت اقتصاد بدون نفت و برنامهریزی برای تغییر تدریجی رژیم غذایی كشور در راستای كاهش یا حذف محصولات دارای محدودیت اقلیمی مثل برنج، از دیگر راهكارهایی است كه توصیه و پیشنهاد شده است. اما نهتنها سیاستمداران و برنامهریزان كشورمان در دولت دوازدهم و سیزدهم به آن اهمیتی ندادهاند كه حتی افسارگسیخته، تداوم بهرهبرداریهای ناپایدار از منابع آب و خاك و تشویق رشد جمعیت را با وجود كمبود منابع آب و خاك در دست اجرا گذاشتهاند. برای سازگاری با تغییر اقلیم چه باید كرد؟ نتیجه سه دهه بیتوجهی دولتمردان جهان به پدیده تغییر اقلیم اكنون باعث شده تا فرصتی كه تحت عنوان «مقابله با تغییر اقلیم» برای بشر ایجاد شده بود اكنون از دست برود و حالا كارشناسان میگویند دیگر زمان مقابله با تغییر اقلیم گذشته و گزینه دیگری تحت عنوان سازگاری با تغییر اقلیم را پیشنهاد كردهاند. در عین حال تلاش برای كاهش انتشار كربن و افزایش نهایتا 1.5 درجهای دما تا پایان قرن ادامه دارد. در ایران نیز وضعیت به همین گونه و شاید كمی بدتر باشد، چون اهمیت موضوع هنوز درك نشده و سیاستهای بازدارنده و در جهت سازگاری نیز اتخاذ نشده است. اینكه چطور میتوان كشور و برنامههای توسعهای كشور را با تغییر اقلیم سازگار كرد پرسش دیگری است كه كارشناسان به آن پاسخ دادهاند. به عنوان مثال برخی از مهمترین راهكارهای سازگاری با تغییر اقلیم، تدوین سیاستهای جدید كشت و برنامه جامع سازگاری با تغییر اقلیم در بخش كشاورزی است. چیزی كه متاسفانه هنوز هم درك نشده و مثلا در خوزستانی كه با بحران شدید آب مواجه است نه با برنامههای ترویجی كه صرفا از مردم خواستهاند برنج كشت نكنند و به شكل امنیتی با اعتراضات برخورد میشود. درحالی كه همین پنج سال پیش بود كه نگارنده گفتوگویی با فرماندار دشت آزادگان درباره چرایی كشت برنج در دمای 54 درجه داشت. فرماندار و دیگر مسوولان استانی در آن زمان به شدت از توسعه برنجكاری در این استان -بیتوجه به اقلیم و كمبود منابع آبی- دفاع میكردند اما با تشدید بحران، حالا میگویند نباید برنج كشت شود و با معترضان با قوه قهریه برخورد میشود. تدوین قانون افزایش تابآوری و سازگاری با تغییر اقلیم و تدوین احكام آن در برنامههای توسعه 5 ساله از دیگر راهكارهای مهمی است كه همچنان مورد بیمهری قرار گرفته است. حمایت از برنامههای حفاظتی و احیای اكوسیستمهای تخریب شده، بهكارگیری سیاستهای توسعهای جایگزین كشاورزی و باغداری در مناطق روستایی متاثر از خشكسالی و تغییر اقلیم، مانند حمایت از توسعه صنایع كوچك در مناطق روستایی جهت جلوگیری از مهاجرت روستاییان به شهرها، ایجاد سامانه ملی پایش و حسابداری آب با هدف بهروزرسانی خودكار بیلان آبی برای بهرهبرداری صحیح در مدیریت منابع آب، حمایت دولت از صنعت بیمه و توسعه همكاریها و تعاملات بینالمللی جهت كاهش پیامدهای زیانبار تغییر اقلیم از دیگر راهكارهایی است كه اقلیمشناسان وطنی در قالب گزارش ملی 6 سال قبل تهیه و منتشر كردند و رییس وقت سازمان هواشناسی كشور نیز موضوع را شخصا در جلسهای با حضور سران قوای سهگانه مطرح كرد. اما این هشدارها هیچ خروجی نداشت! و ما همچنان در مرحله انكار حقایق اقلیمی، انكار سوءمدیریت در بخش منابع آب و انكار همكاریهای بینالمللی برای كاهش اثرات تغییر اقلیم در كشورمان هستیم. ________________________________________ بسیاری از تهدیدهایی كه از دهه 80 میتوانست در سایه برنامهریزی ملی به فرصت تبدیل شود، اما در نتیجه ناباوری و انكار حقیقت اقلیمی در كشورمان و گاه اتخاذ الگوهای غلط توسعهای و سوءمدیریت در بخش منابع آب و خاك، در سایه گرمایش جهانی عملا سوخت و از بین رفت. از اینرو، بسیاری از پهنههای تالابی كشورمان اكنون به بیابان تبدیل شده است، گرد و غبار دیگر نه فقط خوزستان و ایلام و كرمانشاه و كردستان كه حتی تهران و نواحی البرز را هم در نوردیده، میلیونها هكتار از مراتع ملی كشور به دلیل كمبود آب به كانونهای اصلی گرد و غبار و بیابان تبدیل شده است. ________________________________________ اینكه چطور میتوان كشور و برنامههای توسعهای كشور را با تغییر اقلیم سازگار كرد پرسش دیگری است كه كارشناسان به آن پاسخ دادهاند. به عنوان مثال برخی از مهمترین راهكارهای سازگاری با تغییر اقلیم، تدوین سیاستهای جدید كشت و برنامه جامع سازگاری با تغییر اقلیم در بخش كشاورزی است. چیزی كه متاسفانه هنوز هم درك نشده و مثلا در خوزستانی كه با بحران شدید آب مواجه است نه با برنامههای ترویجی كه صرفا از مردم خواستهاند برنج كشت نكنند و به شكل امنیتی با اعتراضات برخورد میشود.
نظرات